نگارمن، تكه اي از بهشت...




نگارمن

نگارمن یکی از روستاهای شهرستان شاهرود  در استان سمنان  ایران است.

این روستا در دهستان خرقان دربخش بسطام جای دارد. جمعیت روستای نگارمن بر پایه نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با ۶۹ نفر (۲۳ خانوار) بوده است.

این روستا که افرادی آن را نکارمن نیز می نامند در جاده ی مجن در حوالی شهرستان شاهرود قرار دارد که به دلیل قرارگرفتن در منطقه ای کوهستانی و در دامنه ی کوه دارای آب و هوایی بسیار معتدل در تابستان و سرد و خشک در زمستان می باشد. این روستا به دلیل بهره از آب و هوای معتدل و بسیار خوب مناظر بسیار زیبا و دیدنی را دارا می باشد.




نویسنده : طاهره اسماعيلي تاریخ : شنبه 6 دی 1393

آبشار نگارمن شاهرود

آبشار نکارمن در موقعیت جغرافیایی E544727 N363336 در استان سمنان واقع است. نکارمن یکی از روستاهای شهرستان شاهرود است. این روستا در دهستان خرقان در بخش بسطام قرار گرفته است. روستای نکارمن یا نوکارمن در فاصله 25 کیلومتری شمال شاهرود و قبل از مجن واقع است. پس از طی 13 کیلومتر در جاده شاهرود به مجن، وارد جاده فرعی روستای نکارمن می‌شویم که در ادامه این مسیر و در دامنه کوه شاهوار، آبشار کوچک و زیبای آن نشانه‌ای برای صعود کوهنوردان به حساب می‌آید. روستای نکارمن و روستای تاش، از مسیرهای اصلی صعود به‌قله شاهوار است. رودخانه فصلی نکارمن به طول 15 کیلومتر از دامنه‌های جنوبی رشته کوه شاهوار و از چشمه‌های زلال آن منشا می‌گیرد و در ادامه به رودخانه تاش می‌پیوندد. این رودخانه در فصول گرم سال خشک می‌شود. همچنین مناطق زیبایی مانند قطار زرشک و چشمه هفت‌رنگ فرحزاد نیز از دیدنی‌های نکارمن به حساب می‌آید. مسیر دسترسی به آبشار نیاز به وسایل فنی ندارد و فاصله آن تا روستای نکارمن در حدود 3 کیلومتر است. ارتفاع آبشار از سطح آبهای آزاد درد حدود 2460 متر  است.




نویسنده : طاهره اسماعيلي تاریخ : شنبه 6 دی 1393

پاییز که می شود ناخودآگاه دلگیر می شوم. بغضی غریب گلویم را می فشارد. خودم را جمع و جور می کنم. در پاییز آفتاب طلایی رنگ می شود و ضرورت حضورش بیشتر احساس می شود؛ مثل آخرین برگ درخت بادام. در کتاب فارسی دوم ابتدایی آمده بود: مهر، آبان و آذر ماه های فصل پاییز است.پاییز آغاز فصل مدرسه هاست شاید، به همین خاطر در خاطره هاست. حضورش بهانه ای است برای ورود به عمق رویاها، تداعی گر خاطرات تلخ و شیرین گذشته. پاییز رویایی است؛ فصلی مورد علاقه و دوست داشتنی و به تعبیری زیباترین فصل سال فرا رسیده است.

از گوشه پنجره چوبی اتاق از زیر ابروی پرده رودوزی شده به حیاط می نگرم. هوا ابری است و نم نم باران چشمان پنجره را خیس کرده، زردی برگ های خزان زده درخت انار پخش شیشه می شود. یاد شعر "برگ خزان" بیژن مترقی میافتم، ای برگ ستمدیدۀ پاییزی، آخِر تو ز گلشن ز چه بگریزی...

سرخی آخرین انار مثل زخمی کهنه بر دل، روی چشم پنجره می نشیند و باد، با بی رحمی هر چه تمام آن را بر صورتش می کشاند. شاید روزهای آخرش را نوید می دهد.

در کنار کرسی سرد و خاموش اتاق می نشینم، هوا ابری و رنگ پریده است، کمی هم سرد. اما به سرخی سیب و خرمالوی سبد روی کرسی که  نگاه می کنم جبران مافات می کند. فنجان چای را در دست می فشارم و همین اندک گرمایش را غنیمت می شمرم و همچنان به پنجره خیره می مانم.

پس از باران، بوی خاک از چوب بلوط پنجره، فضای اتاق را پر می کند. با خودم می گویم اگرچه پاییز آمده اما هنوز شمعدانی های پشت پنجره سرسبزند و گل های سفید و قرمز آن شادمانه می درخشند. امید در دل می ماند، مثل روزهای اول مدرسه آن موقع که از رفتن به مدرسه جا ماندم و لبخند مهربان مادر که می گفت امروز جمعه است! ای کاش آن روزها بر می گشت و یک بار دیگر پاییز دهۀ شصت را لمس می کردم آن روزها که این همه دل مشغولی نبود؛ آن روزها که فیس بوک نبود، اینستاگرام نبود. دل مشغولی های سخت سخت نبود،  ای کاش هنوز هم می شد کودکانه عاشق بود، مثل درختان جنگل ابر، مثل بیدهای خزان زده روستای نگارمن شـاهرود...




نویسنده : طاهره اسماعيلي تاریخ : جمعه 5 دی 1393

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به نگارمن، تكه اي از بهشت... مي باشد.